خوش توفیقی
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/8/8:: ساعت 12:47 صبحسلام.
خدا رو شکر،
این روزها همهجا جشن و شادیه.
همه از حضرت میگن.
خوبیاش اینه که کسی از یه همچین خرابآبادی انتظاری نداره.
و اینجا یه نفری هست که آرزوهاش با بقیه آدمهای خوش توفیق فرق میکنه.
*
برادرش دو سال از خودش بزرگتر بود.
الآن برای خودش پزشک حاذقی شده ظاهراً.
البته از بچه مفیدی اون وقت هم انتظار زیادی بوده.
خلاصه نسبت بهاش حق بزرگتری داشت.
از وقتی که مفقود شده بود،
یعنی همون زمستونی که چلهاش تو باغچه خونهشون یه گل سرخ غنچه کرده بود،
خوب بیشتر از همه خونواده دنبالاش بود،
که لااقل یه اثری ازش پیدا کنه.
این دست کم انتظاریه که از یه برادر بزرگتر میره.
حالا یه ماه، یه سال،
هر وقت شهید میآوردن، هر وقت اسرا رو تلهویزیون عراق نشون میداد،
خلاصه خونواده صادق نیت حقیقی در لیست بودن.
جناب دکتر رو صدا میکردن که شناسایی کنه.
اینها رو گفتم که این تیکه کلاماش رو بگم،
(یادم میآد قبلاً هم یه بار گفتماش.
سید هم شاید اینجا رو میخونی و یادت بیاد.)
میگفت اوایل آدم دنبال تشابه صورت و لباس بود،
بعد دنبال چیزهای دیگه.
اما اواخر آدم دنبال علائم شست پا میگشت...
(یادم اومد،
همون باری بود که توی اون فیلم شبکه تهران،
جناب تیموریان مادر یه مفقودی بود،
بردناش توی سالن و قرار بود بچهاش رو شناسایی کنه.
اون هم از روی چه چیزهایی.)
**
بله،
یه وقتی آدم آرزوی زیارت حضرت رو میکنه،
یه کس دیگه آرزوی زیارت بارگاه حضرت رو،
ما هم باید آرزوی درک مجلس حضرت رو بکنیم.
کرور کرور آدم از حضرت میگن و مینویسن،
ما باید حسرت بخوریم که یهبار بتونیم تو این خرابآباد نامشون رو بیاریم.
***
و ما احلی اسمائکم
یا علی